انتخابات 1400
-
ببینید | وعدههای اقتصادی ابراهیم رئیسی و یارانش در ۱۴۰۰؛ آقای رئیسیجمهور یادتان هست؟
۳ سال از آغاز کار دولت ابراهیم رئیسی میگذرد، در روزهایی که قیمت دلار و سکه لحظه به لحظه افزایش میکند، وعدههای رئیس دولت سیزدهم و کاندیداهای پوششی او در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، در فضای رسانهای و مجازی بازنشر میشود. در همین راستا، در این گزارش مروری بر وعدههای رئیسی و یاران پوششی او که در حال حاضر عضوی از دولت سیزدهم هستند مرور شده است. منبع: اعتمادآنلاین
-
باطله هایی که ممکن است کار دستتان بدهند
آراءباطله عمری دارد به درازای انتخابات. احتمالا از همان روزی که چیزی به نام صندوق رای اختراع شد رای باطله هم وجود داشت. رای باطله در اصطلاح به آرایی می گویند که مخدوش باشد. علمی ترش را بخواهید باید به استناد ماده ۱۹ انتخابات بگویم: آراء ناخوانا، آراء سفید و آرائی که کاملا حاوی اسامی غیر نامزدهای تایید شده باشد.
-
مقایسه آرای باطله انتخابات مجلس ۱۴۰۲ با انتخابات ۱۴۰۰ به روایت عباس عبدی
عباس عبدی با اشاره به نتایج انتخابات مجلس نوشت: رای باطله حتی در سال ۱۴۰۰ هم کمتر و حدود ۱۴ درصد بود.
تیتر اخبار
-
مهندس محمد سلطان پس از سالها خدمت در دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران و بستری شدن در بیمارستان شهید مدرس تهران بر اثر ابتلا به کرونا به لقاءالله پیوست.
امیر دریادارمحمد سلطان به دیدار معبود شتافت
0 نظر -
درخواست جمعی از تولیدکنندگان داخلی لوازم خانگی مبنی بر ممنوعیت واردات از دو شرکت کره جنوبی مورد تایید و تأکید رهبر انقلاب قرار گرفت.
دولت جلوی شکسته شدن کمر شرکتهای لوازم خانگی داخلی را بگیرد
0 نظر -
شکست رکورد جهانی پرش طول به همت پیشکسوت 82 ساله کاشانی
پیشکسوت ۸۲ ساله کاشانی رکورد جهانی پرش طول را شکست.
0 نظر -
از قدیم الایام گفته اند بروکار می کن مگو چیست کار = که سرمایه جاودانی است کار حدود 1400 سال پیش پیامبرعظیم الاشان اسلام اقتصاد مقاومتی را در نیروی کار دانسته
چراگرانی وچراارزش تومان پائینه/مقصرچه کسی است
0 نظر -
ساماندهی معتادان متجاهر در اردستان؛ دغدغهای که در پیچ و خم بروکراسی اداری گرفتار شده است
0 نظر -
کوهنورد کاشانی جوانترین کوهنورد صعودکننده کشور به هشتمین قله مرتفع دنیا لقب گرفت
0 نظر
چه کسی آنلاین است؟
یادداشتهای اهل قلم (18)
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: صحبتهای من درباره موسیقی همیشه کامل منتشر نشده، چراکه برخوردها با ما موضع گیرانه است.
اظهارات جالب آیت الله علم الهدی در خصوص موسیقی
نوشته شده توسط
مرتضی شریف
ه گزارش جماران، آیتالله سید احمد علمالهدی ظهر امروز در دیدار با موسیقیدانان و انجمن موسیقی خراسان رضوی گفت: اصولا حضور در محضر شما هنرمندان برای من لذتبخش است، چون همنشینی با اهل هنر در صفای روح انسان خیلی موثر بوده، این گعدهها خیلی خوب است، فرمایشاتتان دلنشین، سجع و قافیهدار بوده و همان طور که هنرتان در احساس تصرف دارد صحبتهایتان هم روحنواز است.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی شاید با بیان اینکه این نشستهای صمیمی دارای اثر بالایی در شناخت و تصمیمگیریها باشد، ادامه داد: صحبتهای من درباره موسیقی هیچ وقت کامل منتشر نشده، چراکه برخوردها با ما موضعگیرانه است.
وی افزود: هنر از نظر من هموزن علم است، دو جریان در وجود ما بوده، یکی عقل و دیگری احساس، عقل ما را در مسیر و جادهای که تشخیص دهد درست است، قرار میدهد و احساس مونور محرکه حرکت ما در این مسیر است.
آیتالله علمالهدی با تصریح بر این مطلب که پرورش و تربیت فکر و عقل با علم است و پرورش احساس با هنر، اضافه کرد: در بین همه اقسام هنر از شعر و ادبیات گرفته تا تئاتر و هنر هفتم، هیج هنری به اندازه موسیقی در احساس موثر و صاحب نفوذ نیست.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در بخشی از سخنان خود به ماجرای فارابی در حضور سلطان محمود غزنوی اشاره کرد و گفت: فارابی توانست با یک تکه چوب سه نوع آهنگ متفاوت بنوازد که ابتدا حاضران را به خنده انداخت و بعد گریه کردند، با اهنگ سوم به خواب رفتند، این داستان عمق تاثیر موسیقی بر روح انسان را نشان میدهد و هیچ هنری در دنیا نمیتواند احساس را اینچنین تحت تاثیر قرار دهد که تمام خصایص جسمانی را تحت تصرف احساس درآورد.
وی افزود: دیدگاه فقهی من درباره موسیقی با دیدگاه فقهی امام (ره)، آیتالله خویی و مقام معظم رهبری یکی است و معتقدم موسیقی هنر محسوب میشود، اما آنچه که حرام بوده، ابتذال است.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با تاکید بر این مطلب که من با اصل موسیقی به عنوان یک هنر موافقم و مشکلی ندارم، بیان کرد: در اصل موسیقی به لحاظ اعتقادی بین من و شما تفاوت چندانی نیست، اما مشکل من در بحث اجرای موسیقی است.
آیتالله علمالهدی تشریح کرد: متاسفانه تجاوز و جنایتی که در طول تاریخ به حق موسیقی شده درباره هیچ هنری صورت نگرفته، چراکه هنری اینچنین تاثیرگذار تبدیل به ابزاری برای ابتذال شده و این مربوط به قرنهای خیلی دور است.
وی اظهار کرد: اگر تاریخ اجرا و مصرف موسیقی را بررسی کنید، میبینید که کاربرد ابتذال گونه این هنر خیلی بیشتر از کاربرد خالص و اصیل آن بوده است، چراکه همیشه قدرت در دست عیاشان و خوشگذرانهایی بوده که موسیقی را وسیلهای برای عیاشیهای خود کرده بودند.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی خاطرنشان کرد: با پیروزی انقلاب، امام راحل(ره) تلاش کردند، این وضعیت موسیقی را بهبود ببخشند، با انقلابی در این عرصه، جلوی افراطها و تفریطها را درباره موسیقی بگیرند، حتی گروه موسیقی با سازهای موسیقی در حضور امام(ره) نواختند که این کار واکنش بعضی علمای قم را به دنبال داشت.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه ما بعد از پیروزی انقلاب خواستیم ابتذال را از موسیقی جدا کنیم، به وضعیت نامطلوب کنسرتها در تهران هم اشاره و اظهار کرد: ما انقلاب کردیم و خیلی از موضوعات دگرگون شد، اما متاسفانه با وجود اینکه اصراری که امام(ره) بر انقلاب در عرصه موسیقی داشتند، در مقام اجرا به دست ابتذال کشیده شد، حالا تصور کنید این ابتذال کنار قبر مطهر امام هشتم (ع) در مشهد اتفاق بیفتد، چه میشود؟
وی افزود: من حدود ۱۴ سال است که در مشهد هستم، بسنجید که در این مدت آموزشگاههای موسیقی چقدر در این شهر توسعه پیدا کرده، من اگر با اصل موسیقی مخالف بودم باید جلوی آموزش موسیقی را هم میگرفتم، درباره کنسرتهایی هم که در مشهد جلوگیری شد، کنسرتهای تهرانی و غیر بومی بوده است.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی تصریح کرد: بنده قوه مجریه نیستم، حکومت هم دست من نیست، من نماینده ولی فقیه در استان هستم و وظیفه ارشادی و پاسخگویی به مقلدین مقام معظم رهبری را در خراسان رضوی دارم، حتی رهبری تاکید زیادی دارند که ما در عزل و نصبها دخالت نداشته باشیم.
آیتالله علمالهدی گفت: شما اهالی موسیقی کمک کنید و موسیقی را از این ذلت نجات دهید، موسیقی امروز وسیله ابتذال، شهوترانی و فحشا شده، موسیقی را نجات دهید من هم در این راه به شما کمک میکنم.
وی افزود: اگر بعد از ۴۰ سال که از پیروزی انقلاب میگذرد، موسیقی از ابتدال جدا و وارد نقش اصلی خود شود خواهید دید که جایگاه موسیقیدانها بلندترین جایگاه میشود.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه اخرین بحثی که درباره موسیقی در شورای فرهنگ عمومی استان داشتهایم منجر به تشکیل کارگروه ویژهای در این زمینه شد، ادامه داد: این کارگروه یک کارگروه جا افتاده و قوی متشکل از فقها و اهالی موسیقی به دبیری مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان است و قرار شده شرایط را بررسی کنند تا به یک جمعبندی خوبی برسیم که هم دغدغه اهالی موسیقی برطرف شود و هم این شهر و این استان، میدان ابتذال نشود.
آیتالله علمالهدی به موسیقی زیرزمینی در استان هم اشاره و اظهار کرد: عناصری که در موسیقی زیرزمینی فعال هستند آنقدر از آن راه درآمد دارند و به آن ابتذال عادت کردهاند که اگر به آنها بگویید، کنسرت در مشهد نه تنها جایز بلکه واجب هم شده تمایلی به آن نشان نمیدهند، نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی استان پای کار هستند شما هم اگر میخواهید این عناصر شناسایی کرده، با آنها برخورد شود، کمک کنید.
وی گفت: من گلایه دارم، در این شهر موسیقی آزاد است، حتی در ۳ تا از دانشگاههای بزرگ این شهر که من عضو هیات امنای یکی از آنها هم هستم، کانون موسیقی وجود دارد من هم مخالفتی ندارم، اگر به گفته خودتان نسل جوان به سمت دیگری میرود و هرزه میشود، شما که اساتید موسیقی هستید و آموزشگاه موسیقی دارید، چرا این آموزشها را ترویج نمیکنید که جوان و نوجوان ما موسیقی را در محیط سالم آموزش ببیند؟ چه کسی جلوی این فعالیت شما را گرفته است؟
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی افزود: فضای آموزش موسیقی در خراسان رضوی باز و بدون محدودیت است، اما آن طور که باید وارد عمل شوید، نشدهاید، پاسداری از حرمت موسیقی تکلیف وجدانی نسل سلف موسیقی از گذشته تاکنون بوده است، اما متاسفانه روزی که موسیقی ابزارابتذال و مجالس میگساری پادشاهان شد پیشینیان موسیقی نه تنها از آن پاسداری نکردند، بلکه به خاطر پول و مادیات با آن جریان همراهی هم کردند، ودر غیر این صورت امروز موسیقی به عنوان یک جریان قدیس در جامعه شناخته میشد.
آیتالله علمالهدی اضافه کرد: شما یک حرکتی در موسیقی انجام داده و این هنر را از ابتذال جدا کنید، من از شما میخواهم روی موسیقی تعصب داشته باشید و نگذارید بیش از این در ابتدال باقی بماند، البته در این راه ضربه میخورید و خیلی از منافع خود را از دست میدهید اما خدمت بزرگی به موسیقی و هنر میکنید.
وی بیان کرد: امکانات نظام در خدمت شما است تا بتوانید موسیقی را به جایگاه اصیل و والای خود بازگردانید، خیلی از حرکتها از مشهد سرچشمه گرفته و موفق هم بوده و این حرکت شما یک سکوی حرکت و الگو برای موسیقی در کل کشور میشود.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی تصریح کرد: انقلاب به گردن شما حق دارد و آن حق این است که موسیقی را از آن حالت نفرت مذهبی خارج کرد، جایگاه موسیقی امروز با ۷۰ سال پیش قابل مقایسه نیست و این تحولی است که به وسیله انقلاب ایجاد شد و در واقع جزو دستاوردهای انقلاب است.
آیتالله علمالهدی یادآور شد: بیشتر شما نسل جوان موسیقی و کسانی هستید که سر سفره این انقلاب هنرمند شدهاید، بررسی کنید، ببینید چقدر از این هنرتان را درراستای ترویج و توسعه اصول انقلاب به کار گرفتهاید، بعضیها خیلی به انقلاب و دفاع مقدس کمک کردند، اما خیلی از کسانی که سر این سفره به هنر و تخصص رسیدهاند، هیچ اقدامی درراستای انقلاب نداشتهاند و این کفران نعمت انقلاب است، پس کارتان را با همه قدرت و توان ادامه دهید.
رابطه انقلاب و هنرمندان یک ارتباط دوسویه و تعاملی است
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی نیز در ادامه این نشست گفت: انقلاب اسلامی به تعبیری یک نعمت الهی بوده که بستر رشد و تعالی هنر را فراهم کرده است.
جعفر مروارید با بیان اینکه رابطه انقلاب و هنرمندان یک ارتباط دوسویه و تعاملی است، افزود: انقلاب شرایط رشد هنر را فراهم و آن را از ساختارهای دولتی و محدود خارج کرد و در نتیجه هنر بعد از انقلاب مردمی شد.
وی اظهار کرد: محتوای غنی انقلابی و معارف دینی و مضامین انسانساز را بااید بعد از انقلاب به غنای هنر ایرانی افزود، از طرفی هنرمندان هم پیام رهاییبخش، عدالت اجتماعی و انسانسازی انقلاب را در زیباترین قالبها برای جامعه بیان کردند.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی با تصریح این مطلب که هنر با قلب و روح و فطرت انسانی سر و کار دارد، اضافه کرد: هنر فطرت انسانی را مورد خطاب قرار میدهد.
مروارید گفت: در دیار خراسان و مشهد هنرمندان و اصحاب موسیقی همواره با رعایت شئونات این شهر فعالیت کردهاند، اگر فرهنگ در مشهد به یک تعادل و آرامش برسد فضای فعالیت های مختلف هنری، اقتصادی و اجتماعی بیش از پیش فراهم میشود.
در خراسان رضوی ۶۳ آموزشگاه موسیقی دارای مجوز فعالیت دارند
معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی هم گزارشی از وضعیت موسیقی در استان داد و گفت: در این استان، ۶۳ آموزشگاه موسیقی دارای مجوز فعالیت دارد که ۸۰۰ نفر از اساتید در این آموزشگاهها فعالیت میکنند.
محمدرضا محمدی ادامه داد: جمعیت اصحاب موسیقی در خراسان رضوی ۱۵ هزار نفر است و حدود ۴۰ هزار هنرجوی موسیقی در این استان داریم.
آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله موسوی خوئینی هر دو از یاران نزدیک امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده اند و مرور مسئولیت هر دو بزرگوار در دوران امام گواه شدت و میزان این قرابت است.
پرخاش به آیت الله موسوی خوئینی و دو نکته
نوشته شده توسط
مرتضی شریف
آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله موسوی خوئینی هر دو از یاران نزدیک امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده اند و مرور مسئولیت هر دو بزرگوار در دوران امام گواه شدت و میزان این قرابت است. اتفاقی که در روزهی اخیر افتاده(فارغ از مناقشات بر سر چرایی و چگونگی انتشار مصاحبه)، نقد یکی از این بزرگان بر دیگری و عدم تحمل این نقد توسط کسانی است که خود را از نزدیکان آن شخصیت در عالم سیاست می دانند.
در این مورد چند نکته وجود دارد:
1-آیت الله موسوی خوئینی پیش از نقد آیت الله هاشمی؛ عشق و علاقه آن مرحوم به نظام و انقلاب، سینه سپر کردن او در این راه و عدم هراسیدن از فحاشی ها و تهمت ها-صفاتی که جزو ارکان ثابت سخنان هواداران هاشمی است- را یادآور می شود و اما کسی این بخش از سخنان او را نمی بیند، بلکه بر عکس، صرفا نسبت به نقدها واکنش نشان داده می شود؛ گویی جز «هوادار سینه چاک» یا «مخالف سرسخت» گزینه دیگری وجود ندارد.
2-تمام این واکنش های عصبی و خشمگنانه نشان می دهد که علی رغم تمایل مردم، تاریخ پژوهان و تحلیل گران به انتشار واکاوی اسناد و روایات تاریخی، هنوز ظرفیت لازم برای این حرکت ایجاد نشده است.
گویی زمان حال و آینده، در گروگانِ گذشته است و آنچنان در این گذشته ی تاریخی فرو مانده ایم که هر روایت متفاوتی را با پرخاش پاسخ می دهیم تا مبادا دنیای تصوراتمان بشکند.
خوشمان بیاید یا نه، اگر می خواهیم علل ریشه ای مشکلات فعلی را شناخته و آنها را حل کنیم، مجبوریم که این داروی تلخ را بنوشیم و بسیاری از کلیشه ها را کنار بگذاریم؛ مجبوریم که از سنگرها بیرون بیاییم و پا به میدان واقعیت بگذاریم. در این مسیر شخصیت های نسل اول که خود مستقیما درگیر قضایا بوده اند صالح ترین افرادند؛ مورد اخیر یعنی سخنان آیت الله موسوی خوئینی و واکنش ها به آن، نشان داد که هنوز فضای سالم و بلوغ لازم حاصل نشده و این می تواند منجر به بیم و احتیاط هر شخصیت بزرگواری در این سطوح، برای بیان نقدها و سخن های ناگفته شود.
فراموش نکنیم که هرگونه جناح بندی و طیف گذاری سیاسی در صورتی قابل اعتناست که بر روی پایه هایی استوار و آبدیده ایستاده باشد، نه بر روی دنیای رفاقت ها و کلیشه ها.
فراموش نکنیم که نقد و اشکال-که بنا به فرمایش امام یک هدیه الهی است-، از عظمت هیچ شخصیت تاریخی نمی کاهد؛ خواه هاشمی رفسنجانی باشد، خواه موسوی خوئینی. پس چرا به جای استدلال و منطق، تیغ بکشیم؟!
البته شخص آیت الله هاشمی با صدها یا هزاران مصاحبه در طول عمر خویش ارج گذاری و پایبندی اش به این شیوه ی نقد و سخن را ابراز کرد ولی گویا این روحیه ی پر تحمل و با اعتماد به نفس به کمتر به دیگران انتقال یافته باشد.
قائم مقام حزب اعتماد ملی گفت: موفقیت سربازان میدان دیپلماسی در ایجاد کانال ویژه مالی با اروپا نشان دهنده موفقیت دولت و دستگاه دیپلماسی است.
کانال مالی با اروپا نماد موفقیت دولت است
نوشته شده توسط
مرتضی شریف
رسول منتجب نیا روز پنجشنبه در گفت وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، اظهارداشت: به واسطه انعطافی که اتحادیه اروپا در رابطه با ایران نشان داده و ریسکی که در مقابل حملات آمریکا پذیرفته است، باید از دستگاه دیپلماسی تقدیر کرد.
«حمید بعیدی نژاد» سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن در توئیتی تایید کرد: بر اساس اطلاعات رسمی، ثبت کانال ارتباطات مالی آلمان، انگلیس و فرانسه با ایران به پایان رسیده است.
وی با بیان اینکه باید راهکار کانال مالی اروپا با ایران عملیاتی شود، گفت: فراهم شدن زمینه ای برای فعالیت شرکت های ایرانی در زمان تحریم جای خوشحالی دارد، اما این راه باید به مرحله عمل برسد تا بتوان به صورت کامل به آن اطمینان کرد.
قائم مقام عزب اعتماد ملی با بیان اینکه ایجاد کانال سازوکار مالی با اروپا نشان از موفقیت دولت دارد، توضیح داد: در روزهایی بسیار حساس کنونی که در بخش های مختلف، نگرانی داریم، ایجاد سازوکار مالی با اروپا می تواند تا حدی امیدوار کننده باشد.
منتجب نیا تاکید کرد: محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و معاونین وی فعالیت های چشمگیری در عرصه سیاست خارجی داشتند و توانستند در این عرصه به خوبی عمل کنند؛ در شرایطی که آمریکایی ها در حال وارد کردن فشارهای مختلف هستند، سربازان عرصه دیپلماسی اتحادیه اروپا را اقناع کردند که در برابر فشارها بایستند.
وی عملکرد تیم دیپلماسی دولت در برخورد با تحریم ها را موفق دانست و افزود: از دوستان مجلسی و خارج از مجلس می خواهیم که برخوردی مثبت داشته باشند و سربازان نظام در میدان دیپلماسی را مورد حمایت قرار دهند، تا بتوانند به موفقیت های بیشتری دست پیدا کنند؛ برخی اقدامات تضعیف کننده و رنجش آورد هستند، می توانند علاوه بر کُند کردن روند، موجب دلسردی فعالان عرصه دیپلماسی نیز شود.
به گزارش ایرنا، این کانال که تحریم های آمریکا را دور می زند، تحت عنوان (INSTEX) ابزاری در حمایت از تبادلات تجاری- خواهد بود.
تارنمای آلمانی دویچه وله نیز نوشت: تعدادی از کشورهای اروپایی کانال معاملات با ایران را به رغم تحریم های آمریکا و به منظور تسهیل روابط تجاری با ایران راه اندازی کرده اند.
بر اساس گزارش ان دی آر، INSTEX ( اینستکس ) در پاریس مستقر خواهد بود و یک کارشناس بانکی آلمانی مسئولیت آن را برعهده دارد. انگلیس ریاست هیات نظارت را برعهده خواهند داشت.
دویچه وله نوشت: طرف اروپایی قصد دارد از این کانال ابتدا برای فروش مواد غذایی و دارویی و ابزار پزشکی به ایران استفاده کند اما امکان گسترش آن درآینده وجود دارد؛ این کانال مالی به کشورهای اروپایی اجازه می دهد به روابط تجاری با ایران ادامه دهند اما می توانند آنها را در مقابل واشنگتن قرار دهد.
معاون سیاسی وزیر امور خارجه پس از ثبت این سازوکار اظهار داشت: هدف از این ساز و کار آن است تا مجموعه دریافتها و پرداختهای ایران که با اروپا صورت میگیرد، یعنی صادرات و واردات ما و همه آنها وارد این سازوکار مالی بشود و از طریق این ساز وکار تبادلات دوطرف صورت بگیرد.
عباس عراقچی افزود: قرار است تا سازوکار مشابهای هم به این منظور در ایران تشکیل شود تا بتوانند تبادلات ریالی را برای طرفهای ایرانی انجام دهد.
وی گفت: در حقیقت سیستمی را ایجاد می کند تا شرکتهایی که مایل باشند با ایران کار تجاری انجام دهند، تبادلات مالی خود را از طریق این سازوکار صورت دهند.
وقتی میگوییم «جمعیت» دقیقا از چه حرف میزنیم
پدر شیطان بیپدر را درآوردم!
نوشته شده توسط
مدیرسایت
شلوغی مسجدالحرام نسبت به شب آخر قبل رفتنمان به عرفات چندبرابر است. اینجا که جمعیت را پخش دیدم، تازه فهمیدم چقدر باید شکر کرد که در عرفات و منا مشکلی برای ما نیفتاد. دیدن این همه آدم، معنی واقعی کلمه «جمعیت» را برایم روشن میکند.
وقتی میگوییم «جمعیت» دقیقا از چه حرف میزنیم/ پدر شیطان بیپدر را درآوردم!
خبرگزاری فارس ـ گروه حج و زیارت: شلوغی مسجدالحرام نسبت به شب آخر قبل رفتنمان به عرفات چندبرابر است. اینجا که جمعیت را پخش دیدم، تازه فهمیدم چقدر باید شکر کرد که در عرفات و منی هیچ مشکل خاصی برای خودم، کاروان ما و زائران ایرانی نیفتاد. دیدن این همه آدم، از این به بعد معنی واقعی کلمه جمعیت را برایم روشن میکند.
صبح که چشم باز کردیم، آخرین صبح منا بود که میدیدیم. ساعت هشت و نیم، سومین رمی جمراتمان را باید انجام میدادیم و بعد از رسیدن ظهر شرعی به مکه برمیگشتیم. مشغول صحبت با یکی از بچهها بودم که وقت رفتن شد. کیسه سنگم را برداشتم، اما دیدم به زور، اندازه خودم سنگ دارد و برای نیابت آن خانم سنگی نیست. کلافه چند دور سنگها را شمردم، اما تعدادشان زیاد نشد. ناامید به یکی ـ دو نفر گفتم و از آنها چند سنگ گرفتم. بیشتر مانده بودم سنگها کجا رفتند که جوابی برایش پیدا نشد.
گروه امروز کوچکتر بود. اعتماد به نفسها بالاتر رفته بود و خیلیها، یواشکی و بدون اجازه و حتی با اجازه، خودشان رفته بودند و سنگ زده بودند. پرچم را برداشتم و راه افتادیم. گروه، پرانرژی بود و هوا به دلیل ساعت رفتنمان نسبت به دیروز خیلی خنکتر. به جمرات که رسیدیم از روزهای قبل شلوغتر بود. جمره اصغر و اوسط را زدیم و من با پرچم به پیرمردها و پیرزنها علامت میدادم که بروند برای جمره اکبر. همه هم گوش میکردند، اما این وسط پیرمردی آمد جلو و گفت تمام شد. گفتم چی؟ گفت هرسه تا را زدم. گفتم حاج اقا کدام سه تا. ما دو تا را زدیم. به سومی که نرسیدیم. خیلی جدی گفت نه. من اون و این و این را زدم. منظورش از اون که جمره اصغر بود. اما دستش دوبار این، که همان جمره اوسط بود را نشان داد. گفتم دومی را چرا دوبار زدی؟ گفت خب هم اینورش را زدم و هم آنورش! بعد خندید و گفت: پدر شیطان بیپدر را درآوردم!
حجاج ایرانی در انتظار بازگشت از سرزمین منا به مکه مکرمه
کم کم از اول سفر یاد گرفتم برای بعضی پیرها نباید اشتباهشان را توضیح دهی. فقط باید بخواهی کار درست را هم انجام دهند. خندهام را که جمع کردم، گفتم: حاج آقا پشت و روی آن یکی را هم صفا بده! بعد هم با دست نشانش دادم که کجا برود. گفت سه تا بیشتر میشود خب. اعمالم خراب بشود چی؟ گفتم خیالت راحت، آن قبلی را که پشت و رویش را زدی خدا یکدانه حساب میکند. شادمان و راضی تند رفت سمت جمره سوم. پیرمرد سرابی همسفر ما حدود ۸۰ سال دارد و کمی اختلال حواس.
امروز دشداشه مصری تنم بود و چون کلاه نداشتم، جواد چفیه نجفی را مدل بحرینی برایم بسته بود که سر و صورتم کمتر بسوزد. راه برگشت پیرزنی هنهنکنان خودش را کشید جلوی گروه و گفت: مادرجان! میگم تو اینقدر شبیه عربها هستی بیا یک زن عرب هم بگیر. خیلی مهربانند.
پیرمردی کنارش گفت چرا عرب؟ باید دختر ایرانی بگیرد و خلاصه افتادند به جان هم. بقیه هم میخندیدند. دیشب هم که نوشتم مجردها سوژه جمع بودند. آخر سخن اینکه به نظرم هیچ کاروان حج تمتعی نباید بدون پسر مجرد به حج برود، چون روزهای طولانی و جنس خستگی سفر، نیاز به موضوع مشترکی برای تعریف را متولد میکند و چه چیزی دمدستتر و جذابتر و خندهدارتر از زن گرفتن پسرها برای یک کاروان. حرفهای من تمام شد اما آن پیرمرد و پیرزن هنوز سر ملیت زن من مشغول به گفتوگو بودند. خدا این شادیها را از این کاروان نگیرد!
کل اقامت ما در منا حدود ۶۰ ساعت بود. دو شبانهروز کامل و یک صبح تا ظهر. از رمی جمره سوم که آمدیم، باید وسایل را جمع میکردیم و آماده رفتن میشدیم. زیراندازم را که تا کردم، چشمهایم پر شد اشک. انگار روزها و هفتههاست که در مناییم. نیامده عادت کرده بودیم به این بیابان. به همین مساحت حدود هشت کیلومتری که تنها چهار و نیم کیلومترش مسطح است و در ایام حج طبق آمار، پرتراکمترین نقطه روی کره زمین است. نزدیک سه میلیون نفر در چهار و نیم کیلومتر!
منا بیابانی بود که خدا در آن حجتش را به ما تمام کرد. در عوض، ما برایش قربانی کردیم. به شیطانِ از درگاهش رانده شده سنگ زدیم و سرهایمان را تراشیدیم. خدا در منا و عید قربان شادی در وجودمان دمید. روحیه خوب و سرزندگی. منا جایی بود که رحمت خدا را به سرمان بیواسطه حس کردیم و حالا باید تمام این حسهای خوب و بزرگ را توی ساک دستیهای کوچکمان کنیم، هشتاد سانتی متر مربع فضای شخصی خودمان در چادر را نظافت کنیم و برویم. اگر بازگشت به مکه نبود، قطعا خداحافظی از منا سختتر از مدینه بود.
* * *
از حدود ساعت ۱۲ تا ۲ مستقیم زیر تیغ آفتاب بودیم. این جمعیت عظیم در چند ساعت قرار است به مکه منتقل شود و خب معلوم است چه خبر میشود. از دو تا چهار در سایه جا پیدا کردیم و بعد از کلی اینور و آنور رفتن حدود چهار و نیم سوار اتوبوس شدیم. جا نبود و چند نفری که جوانتر بودیم، ایستادیم. دوساعت بعد به شهر خدیجه (س) رسیدیم. حالا هیچ کس وارد مکه نمیشود، جز با سرهای پایین افتاده؛ در حالی که حقیر و ذلیل و مسکین است.
* * *
قاعدتا امیدی به آسانسور نیست، وقتی چهارصد ـ پانصد نفر یکجا میخواهند بالا بروند. با خستگی از پلهها کشیدیم بالا. دوش گرفتیم و خوابیدیم. هنوز طواف و سعی صفا و مروه و طواف نساء مانده است تا اعمالمان کاملا تمام شود. به جز نماز مغرب و عشا و صبح از خواب بیدار نمیشویم. حدود ۱۴ ساعت، هر چهار نفرمان خوابیدیم. چهار روز گرما و جای تنگ و بیخوابی و پیادهرویهای مکرر و ... حسابی کوفتهمان کرده بود.
با گلودرد بلند شدم. از اتاق که بیرون رفتم چند نفر از پیرهای کاروان را دیدم که سرحال و خندان قدم میزنند. خجالت کشیدم از خودم. کمرم را راست کردم و شانههایم را باز. لبخند زدم و سلام دادم. واقعیت اما این است که خدا خودش دست پیرها را در این سفر پرفشار میگیرد. خدا هوای مهمانهای سن بالایش را بیشتر دارد. به نظرم، بیشتر دوستشان دارد حتی وگرنه طبق روال عقلی هیچ کدام از پیرها در حج نمیتوانستند قدم از قدم بردارند.
ازدحام جمعیت در مطاف مسجدالحرام
دیشب تصمیم گرفتم بروم برای طواف و سعی صفا و مروه. روحانی کاروان موافق بود و مدیر مخالف. چند نفری که رفته بودند از ازدحام عجیبی حرف میزدند. مدیر میگفت در طواف باید با پای خودت راه بروی و اگر با جمعیت حرکت داده شوی، طواف باطل است. درست هم میگفت و به خاطر همین، نظرش این بود که فردا شب بروم. با این حال گفتم میروم حرم، اگر میشد که خب اعمال را هم انجام میدهم. دنبال وسیلهای در کیفم بودم که چشمم به کیسهای ناآشنا افتاد. داخلش را نگاه کردم و دیدم سنگ است. سنگهای همان خانم. مانده بود توی کیفم و من از بقیه سنگ گرفته بودم. راه افتادم سمت حرم. مکه هنوز شهر پیادههاست؛ لااقل تا فردا شب.
* * *
نزدیک مسجدالحرام که میرسم تازه میفهمم در عرفات و منا چه خبر بود. شلوغی مسجدالحرام نسبت به شب آخر قبل رفتنمان به عرفات چندبرابر است. اینجا که جمعیت را پخش دیدم، تازه فهمیدم چقدر باید شکر کرد که در عرفات و منی هیچ مشکل خاصی برای خودم، کاروان ما و زائران ایرانی نیفتاد. دیدن این همه آدم، از این به بعد معنی واقعی کلمه جمعیت را برایم روشن میکند.
رفتم داخل مطاف. تصورم این بود که نتوانم. جمعیت خیلی به هم فشرده بود. ده دقیقهای طول کشید تا به دایره طواف بین کعبه و مقام برسم. هنوز شروع نکرده لباس از عرق به تنم چسبید. بسمالله و سبحانالله گویان جلو رفتم و بسمالله و سبحانالله گویان تمام کردم. طوافم در آن ازدحام به راحتی انجام شد، اما برای نماز طواف نیم ساعتی طول کشید تا به پشت مقام برسم و جا پیدا کنم. نماز را هم که خواندم رفتم برای سعی صفا و مروه. تمام طبقات مملو از جمعیت بود.
جمعیت حجاج در مسعی (سعی صفا و مروه)
ازدحام این قدر بود که در قسمت هروله مردها رو به جلو نمیرفتند و درجا میدویدند. یاد درجا دویدنهای ورزش صبحگاهی مدرسه افتادم. به لطف خدا صفا و مروه هم تمام شد. چیزی برای تقصیر نداشتیم. نه مو و نه ناخن. خدا هم چیزی به گردنمان نگذاشته بود. دشداشهام را چک کردم تا ببینم از فشار جمعیت پاره نشده باشد. خسته آمدم بیرون. روحانی سیدی از ایران داشت میآمد داخل مسجدالحرام. عربی جلویش مکث کرد. چیزی گفت و بعد دست و صورتش را بوسید. احتمالا از شیعیان عربستان بود. خستهتر از این بودم که بروم و بپرسم.
من و عبدالرحیم، حاجی سودانی
دیشب با تنها کسی که در حرم حرف زدم، عبدالرحیم سودانی بود. بین طواف و سعی به بهانه عکس آمدم صحبت کنم اما حتی یک کلمه هم انگلیسی نمیدانست. فقط اینکه عبدالرحیم اسمش بود و اهل خارطوم. وقتی گفتم ایران، گوشیاش را درآورد و دست انداخت روی شانهام و عکس گرفت. آخرش هم موقع خداحافظی دست که دادیم نچ نچ کرد. دستش را ول کرد و عقب برد. دوباره دست دادم و باز نچ نچ کرد. کلافه شدم. آخر سر نشان داد که بزن قدش. منظورش این بود. من دستم را ثابت گرفتم و انگار بازیاش گرفته باشد، شترق کوبید کف دستم. خندهام گرفت. معالسلام گفتیم و دوباره بلند بلند گفت ایران، ایران. ای کاش زبانش را میفهمیدم و کمی حرف میزدیم.
نشانهگذاری روی چادر بانوان ایرانی همینقدر ناجور است!
راه برگشت به هتل شارژ گوشیام تمام شد. در مسیر به دو صحنهای که در صفا و مروه دیدم فکر میکردم. کاروان لبنانی و اندونزیایی با لباسهای زیبا و دلنشین و منظم و در مقابل اسمهای یاجوج و ماجوج مدیر کاروانهای ایرانی که با سنجاق قفلی و کوک درشت و کج پشت چادرها دوخته شده. در این سفر هر چقدر بیشتر میگذرد، بیشتر از این قضیه لباس و نشان حرص میخورم. نشانهای کاروانهای ایرانی در حج، بیشک، زشتترین منظره حج است. شک نکنید، آن هم با فاصله بسیار زیاد و دستنیافتنی. بگذریم، البته اگر بتوانم!
نظم زائران اندونزیایی و لباس متحدالشکل آنها در حج
با طواف و سعی، بوی خوش هم بر من حلال شد. بعد از یک هفته بالاخره خودم را با صابون عادی و شامپو شستم. طبق عادت دستم را پر کردم شامپو، اما روی سرم که گذاشتم دیدم از مو خبری نیست. برای کله کچل «تی» بیشتر به کار میآید تا شامپو!
برای خودم تنهایی زیر دوش میخندم و میروم که بخوابم. از حجةالاسلام من فقط طواف نساء مانده. روحانی کاروان گفت بگذار چند روز دیگر که خلوت شود قشنگ. بعد هم ریز خندید و گفت طواف نساء به کار شما که فعلا نمیآید. دیر هم بشود مشکلی نیست، مگر اینکه حرف گوش کنید!
سجاد محقق